مطالعات آمریکا

نگاهی به آمریکا از درون

مطالعات آمریکا

نگاهی به آمریکا از درون

تنها تعداد انگشت شماری از روسای جمهور آمریکا، پیروز نبرد انتخابات ریاست جمهوری برای دوره های غیرمتوالی بوده اند. تلاش آنها برای دونالد ترامپ درس هایی به همراه دارد.

همانطور که مورد انتظار بود، ترامپ برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری 2024 اعلام رسمی کرد. پدیده ای که -اعلام ریاست جمهوری ترامپ- برای سومین بار در هشت سال اخیر، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را به طور ویژه ای به نگاه رائ دهندگان نسبت به دونالد ترامپ مرتبط خواهد بود.

آیا رای دهندگان آمریکایی از او خرسند هستند یا بیزار؟ به چشم منجی به او نگاه میکنند یا به چشم تهدیدی علیه دموکراسی؟ دو سال آینده پر است از مجهولات! اما تقریبا یک چیز واضح و مبرهن است؛ کسی که روزی بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده بود و ممکن است دوباره به آن کرسی دست یابد، تقریبا مجال عرض اندام به کس دیگری را نخواهد داد و اوست که مناظرات انتخاباتی و زمین بازی آن را تعریف خواهد کرد، ساده تر بگویم، این ترامپ است که موضوع مناظرات انتخاباتی 2024 خواهد بود!

همچنین او نمایانگر اتفاق نادری در تاریخ سیاسی آمریکا خواهد بود. در حالی که بسیاری از نامزدهای شکست خورده در انتخابات تلاش های متعددی را برای تکیه مجدد بر کرسی ریاست جمهوری انجام داده اند - هنری کلی، دانیل وبستر و جیمز جی بلین در قرن نوزدهم. رابرت تافت، هوبرت هامفری، ریچارد نیکسون و هیلاری کلینتون در قرن بیستم و بیست و یکم – اما تنها تعداد انگشت شماری ازتوانسته اند تا دوباره به سیاست بازگردند. و تنها یک نفر، گروور کلیولند، موفق شد، اگرچه تلاش اندکی در رقابت انتخاباتی انجام داد. 

با توجه به کمبود نمونه های تاریخی، تشخیص یک الگوی جامع غیرممکن است. هیچ الگوی مشخصی وجود ندارد که ترامپ بتواند از آن بهره بجوید. اگرچه تاریخ سرنخ‌های کمی در مورد نتایج احتمالی بازگشت ترامپ ارائه میدهد با این حال دورنمایی از عوامل تاثیر گذار در این مقوله را به ما نشان میدهد. چرا روسای جمهور سابق - حتی روسای جمهور شکست خورده - شهرت سیاسی و آبروی خود را برای بازگشت به قدرت -که احتمال دستیابی به آن کم است- به خطر انداختند؟

اینکه ترامپ موفق می‌شود یا نه، ممکن است به انگیزه‌ی خودش در رقابت بستگی داشته باشد. آیا او این کار را برای قدرت انجام خواهد داد؟ یا از سر ملالت یا پشیمانی؟ یا صرفاً برای مخالفت با مخالفان؟ غرور خدشه دار شده ی روسای جمهور پیشین میتواند پنجره ای برای راهنمایی ذهنیت قطبی ترین سیاستمدار عصر حاضر -ترامپ- باشد.



او این کار را برای قدرت انجام داد

مارتین ون بورن – یک نیویورکی مانند ترامپ - نام های زیادی داشت. او "جادوگر کوچک"، "روباه حیله گر"، پدر سیستم حزبی آمریکا بود. ون بورن که در شمال ایالت نیویورک در یک خانواده متوسط بزرگ شده بود، مهارت های سیاسی خود را از همان ابتدا تقویت کرد و زمانی که درمیخانه پدر و مادرش کار میکرد آموخت که چه چیزی مردم عادی را وا می داشت. او با یک دوره مطالعه سریع، برای کسب مجوز رسمی خود تحصیل کرد و به سرعت به عنوان استاد سیاست های جنایی ایالت نیویورک ظاهر شد - بازی ای که اغلب به وفاداری و حمایت شخصی بستگی داشت تا ایده ها یا ایدئولوژی.

ون بورن به‌عنوان یکی از معماران مبارزات انتخاباتی پیروزمندانه اندرو جکسون در سال 1828، به شکل‌گیری و ساماندهی حزب دموکرات که ائتلافی سست و نامتجانس در مخالفت با دولت رئیس‌جمهور جان کوئینسی آدامز بود کمک کرد (اولین سازمان سیاسی مدرن کشور) او از طریق ترکیبی از مشاغل فدرال و حمایت ها - به اصطلاح "سیستم غنایم" - و یک برنامه سیاستی که بانک ها و منافع مالی را هدف قرار می داد، یک ائتلاف سیاسی پایدار از کشاورزان، صنعتگران شهری و کارگران و نسل رو به رشدی از مهاجران را ایجاد کرد که بسیاری از آنها کاتولیک های آلمان و ایرلند بودند. او همچنین یک اپراتور باهوش بود.

بقیه اعضای کابینه جکسون، جان ایتون، وزیر جنگ را نادیده می گرفتند، چون شایعاتی مبنی بر اینکه او برای اولین بار با همسرش، پگی، زمانی که هنوز از همسر اولش جدا نشده بود، رابطه عاشقانه برقرار کرده است. ون بورن که در آن زمان به عنوان وزیر امور خارجه خدمت می کرد، خانواده ایتون ها را به چندین مهمانی دعوت کرد و با آنها در انظار عمومی ظاهر شد. 

جان ایتون مورد علاقه رئیس جمهور جکسون بود که هرگز این لطف را فراموش نکرد. ماجرای موسوم به Eaton Affair به سوق دادن جادوگر کوچک به معاونت ریاست جمهوری کمک کرد و باعث شد جکسون او را به عنوان جانشین محبوب خود انتخاب کند. خوش اقبالی او به پایان رسید. ایالات متحده در سال 1837، درست زمانی که ون بورن به ریاست جمهوری رسید، دچار بحران اقتصادی شد.  ون بورن دقیقاً مانند ترامپ با بک بحران عمیق اقتصادی نادر مواجه شد، او همزمان با یک بحران اقتصادی تمام عیار که باعث رکود اقتصادی عمیق تر شد، به قدرت رسید. در سال 1840، ون بورن، که اکنون دیگر محبوب نیست، رقابت مجدد خود در برابر ویلیام هنری هریسون، ویگ، شکست خورد.

در سال 1844، ون بورن تلاش کرد بازگشت مجدد به سیاست داشته باشد، اما طی یک کنوانسیون  جنجالی و مشاجره ای دموکرات ها، به جای او، جیمز پولک از تنسی، یک توسعه‌طلب سرسخت و طرفدار برده‌داری را نامزد انتخابات کردند. بسیاری از حامیان ون بورن به دلیل خنثی کردن پیشنهاد بازگشت جادوگر کوچولو، کینه‌ای طولانی از دموکرات‌های جنوبی دارند.

چهار سال بعد، اختلافات درون حزبی باعث شد که جناحی از دموکرات‌های نیویورک - به اصطلاح بارنبرنرز یا سوزانندگان انبار (که به نام کشاورز هلندی که انبارش را برای خلاص شدن از شر موش‌ها به آتش کشید) - به جدا شدن او از حزب انجامید، یک حزب دیگر که در مخالفت با گسترش برده داری تازه تأسیس شده بود ون بورن را متقاعد کردند که به عنوان پرچمدار ائتلاف آنها نامزد شود. ون بورن، که عموماً در مورد برده داری بی تفاوت بود، انتظار پیروزی نداشت.

 اما او انتظار داشت که موقعیت نیویورک بارنبررز را که پسرش رهبر آن‌ها بود، تقویت کند. در پایان، او تنها 10 درصد از آرا را به دست آورد و احتمالاً در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به زاخاری تیلور، یک ویگ(حزب مقابل) کمک کرد. این آخرین تلاش او در سیاست بود. بدون شک قصد دونالد ترامپ از نامزدی انتخابات  پیروزی است. اما مانند ون بورن، نامزدی او با حفظ قدرت در حزب خودش ارتباط دارد تا بتواند کاخ سفید را دوباره تصاحب کند. چندین نامزد مورد حمایت ترامپ در انتخابات میان‌دوره شکست خوردند، و این پرسش‌هایی را در مورد تاثیرگذاری و مقبولیت او در حزب جمهوری‌خواه ایجاد کرده است، ران دیسانتیس، رقیب آینده‌اش در سال 2024، پس از پیروزی مجدد در انتخابات فرمانداری‌اش با اختلاف زیاد، در حال افزایش شانس خود برای رقابت با ترامپ است. 


او این کار را از روی خستگی انجام داد

در سال 1884، گروور کلیولند، فرماندار نیویورک، اولین دموکراتی بود که از سال 1856 به ریاست جمهوری رسید و به طرد طولانی مدت حزبش از قدرت پایان داد. شهردار سابق بوفالو، کلیولند، هم در تالار شهر و هم در کاخ ایالتی به خاطر حمایت از اصلاحات خدمات مدنی، ارائه صادقانه‌ و کارآمدتر خدمات عمومی و  محدود کردن - البته نه به طور قطعی - پارتی بازی ها و ساخت و پاخت های درون حزبی که به بسیاری از سیاست های اواخر قرن نوزدهم آنها دامن زد، متمایز شده بود.

کلیولند به سختی هیجانی رفتار میکرد: او در جنگ داخلی شرکت نکرده بود (در عوض، یک جانشین  برای خود برای جنگیدن استخدام کرد) و در مرکز جنگ‌های سیاسی طاقت فرسا بر سر بازسازی های بعد جنگ داخلی قرار نداشت. اما پس از ربع قرن نزاع بر سر برده داری و بخش گرایی، رای دهندگان آمریکایی آماده بودند تا به او فرصتی بدهند. با توجه به اینکه جنوب در کنترل دموکرات ها و نیوانگلند طرفدار جمهوری خواهان بود، انتخابات به رقابتی برای ایالت های نوسانی (رای خاکستری)در مناطق غرب میانه و میانه آتلانتیک تبدیل شد. رای کلیولند نیویورک، نیوجرسی، ایندیانا و کنتیکت را بدست آورد و جیمز جی بلین را با فاصله کمی شکست داد. کلیولند ثابت کرد که یک مدیر اجرایی قوی و البته خشک و کسل کننده است. او راه‌آهن‌هایی را که به‌طور غیرقانونی زمین‌های فدرال را در غرب ضمیمه کرده بودند، را سرکوب کرد و قانون کمیسیون تجارت بین‌ایالتی را امضا کرد - اولین آژانس فدرال که تلاش‌هایی برای هماهنگی صنعت آمریکا به روشی مدرن انجام داد. او همچنین دپارتمان کشاورزی را به مقام کابینه ای ارتقا داد.  زمانی که در سال 1888 زمان رقابت مجدد فرا رسید، کلیولند بی تفاوت به نظر می رسید. او به راحتی نامزدی را به دست آورد، اما به یکی از دوستانش اعتراف کرد: گاهی فکر می‌کنم که شاید اگر شخص دیگری پس از یک کشمکش پر جنب و جوش در سنت لوئیس، جایی که حزب کنگره نامزدی خود را برگزار میکرد انتخاب میشد، هیجان و اشتیاق بیشتری برای انتخابات ایجاد می‌شد.

در نهایت، یک تلاش هماهنگ توسط تاجران برجسته، که منابع مبارزات انتخاباتی غیرقابل تصوری را دراختیار بنجامین هریسون جمهوری‌خواه قرار دادند و با بهره گیری از مزیت ساختاری حزب جمهوری‌خواه در کالج انتخاباتی منجر به شکست کلیولند شدند. در دوران بازنشستگی، کلیولند و همسرش به شهر نیویورک نقل مکان کردند، جایی که رئیس‌جمهور سابق از بازی‌های کربیج با دوستانش، تئاتر، وودویل(نمایش درام همراه با رقص) و رستوران‌ها لذت می‌برد - مخصوصارستوران‌ها، زیرا کلیولند با وزن تقریباً 300 پوند، از یک وعده غذایی لذیذ لذت می‌برد. در طول تابستان، او از ماهیگیری در کیپ کاد لذت می برد. او همچنین برای اولین بار پدر شد و به گفته یکی از همکارانش، برای اولین بار احساس کرد که وارد یک دنیای واقعی شده است. مانند بسیاری از سیاستمداران سابق که از جلب توجه برای گذراندن وقت با خانواده خود دست می کشند، کلیولند نیز به زودی متوجه شد که زندگی خصوصی هیجان انگیز است.

او به‌خوبی رویدادهای واشنگتن را زیر نظر داشت و فرصتی برای کنارزدن هریسون، که در بین رأی‌دهندگان محبوبیت نداشت، دید.  کلیولند به راحتی نامزد مجدد شد و در یک رقابت نزدیک دیگر، موفق شد ائتلاف انتخاباتی را که در ابتدا او را به واشنگتن فرستاده بود، جمع کند. تا به امروز، او تنها رئیس‌جمهوری است که دو دوره غیر متوالی در این سمت حضور داشته است. کلیولند در سال 1892 کمپین نسبتاً بی زرق و برقی را اجرا کرد. پیروزی او مدیون نقشه فشرده انتخاباتی بود. مانند امروز، رای‌دهندگان به شدت دو قطبی شده بودند، تنها تعداد کمی از رای‌دهندگان در تعداد انگشت شماری از ایالت‌های نوسانی وجود داشتند که رای نهایی آنها نتیجه انتخابات را مشخص میکرد برای ترامپ، این درس مهمی است. اگر دوباره نامزد شود، به خوبی می تواند از این فرصت برای  برنده شدن استفاده کند.

او این کار را از روی پشیمانی انجام داد

 تئودور روزولت در طول هفت سال ریاست جمهوری خود ثابت کرد که یک رئیس جمهور به شدت موفق است.دستاوردهای او بسیار گسترده بود، حفاظت از محیط زیست و ایجاد پارک های ملی و مکان های دیدنی گرفته تا حمایت از کارگران و سازمان دهی حقوق کارگری و به زانو در آوردن راه آهن و شرکت های صنعتی بزرگ. او همچنین یکی از بدترین اشتباهات تاریخ ریاست جمهوری را مرتکب شد: مدت کوتاهی پس از انتخابش در سال 1904، او اعلام کرد که به دنبال یک دوره سوم نخواهد بود و عملاً خود را به یک اردک لنگ تبدیل کرد.

این تصمیمی بود که او را تا سالیان سال پشیمان کرد. اما تی آر به قولش خوب عمل کرد. در سال 1909 او کنار رفت و شاهد بود که جانشین خود، ویلیام هاوارد تافت، در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد. روزولت برای یک سفر یک‌ساله شکار به آفریقا سفر کرد و در سال 1910 بازگشت و متوجه شد که تافت ظاهراً با جمهوری‌خواهان محافظه‌کار متحد شده بود که امیدوار بودند جریان ترقی‌گرایی در حزب و دولت جدید را معکوس کنند. مورخین در مورد اینکه آیا تفت به طور قابل توجهی کمتر از روزولت ترقی گرا بود، اختلاف نظر دارند، اما در زندگی و سیاست، ادراک همه چیز است.

روزولت با اشتیاقی فراوان برای بازگشت به قدرت، نامزدی تافت را در حزب جمهوری خواهان در سال 1912 به چالش کشید. اگرچه روزولت در چند انتخابات مقدماتی با اختلاف دو برابری  بر تافت برتری یافت، ولی روسای حزب اکثرا نمایندگانی را انتخاب کردند، که به پیروزی تافت منجر شود. در پاسخ، روزولت و حامیان ترقی گرا، حزب جدید بول موس را تشکیل دادند، که از بسیاری از اصلاحات اجتماعی و سیاسی که روزولت به عنوان رئیس جمهور پذیرفته بود، حمایت می‌کرد. این دوره یکی ازجذاب ترین و پر شور و شوق ترین انتخابات ریاست جمهوری اخیر بود. روز 14 اکتبر حین سخنرانی در میلواکی روزولت مورد سوقصد قرار گرفت. سخنرانی 50 صفحه ای که روزولت داخل کت خود قرار داده بود از سرعت گلوله شلیک شده به سمتش کاسته بود و او فقط دچار جراحت سطحی شده بودو پس از این حادثه او بین مردم حاضر شد و با ذوق جلیقه و پیراهنش را در آورد تا جراحت خود را به مردم نشان دهد و گفت بخاطر جراحتم نخواهم توانست سخنرانی طولانی ایراد کنم ولی تا حد توانم ادامه خواهم داد. در نهایت بخاطر شکافت ایجاد شده بین جمهوری خواهان , وودرو ویلسون نماینده دموکرات ها برنده انتخابات شد.

روزولت تنها نامزد حزب ثالثی بود که از نامزدهای یک حزب سیاسی بزرگ پیشی گرفت: او در جایگاه دوم قرار گرفت و تافت با فاصله در رتبه سوم قرار گرفت. سوالی که برای ترامپ پیش می آید این است که آیا او در جایی که روزولت شکست خورد و نتوانست نامزدی حزبش را بدست آورد پیروز خواهد شد؟ اگر پیروز نشود مایوسانه از نماینده دیگر حزبش یعنی دی سانکتیس حمایت خواهد کرد؟ یا راه روزولت را در پیش خواهد گرفت و با متشنج کردن فضای سیاسی کشور به عنوان حزب ثالث در انتخابات شرکت خواهد کرد؟


  او این کار را از روی کینه ورزی انجام داد

 بین هربرت هوور و فرانکلین روزولت با اینکه نمایان نمیکردند ولی از هم متنفر بودند. هوور که یک جمهوری خواه ترقی دنباله رو تدی روزولت بود، در طول جنگ جهانی اول به عنوان رئیس کمیسیون امداد در بلژیک خدمت کرد و بعداً مدیرکل اداره امداد آمریکا در اروپا شد - مسئولیت هایی که برای آنها بشدت تحسین شد. هوور که در سال 1928 به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، یک سری موفقیت های اولیه در سیاست داخلی و خارجی به دست آورد. پس از نزدیک به شش سال کالوین کولیج - سایلنت کال، شاید کمترین چیزی در مورد او گفته شده باشد- آمریکایی‌ها از سیاست عمل محور هوور استقبال کردند. هر روز صبح، رئیس‌جمهور و کارکنانش تمرین‌هایی را انجام می‌دادند که در واقع نسخه اولیه کراس فیت بود. اما شروع رکود بزرگ، شهرت هوور را به طور جبران ناپذیری از بین برد. 

این مسئله به "افسردگی هوور" معروف شد. زاغه نشین ها لقب هوور ویل گرفتند. مردان جیب‌های خالی‌شان را بیرون آوردند تا «پرچم‌های هوور» را نشان دهند.."برای او جوک های زیادی ساختندو به شدت مورد تمسخر قرار میگرفت. تجربه حکومت در بدترین رکود اقتصادی در تاریخ مدرن، قدرت رئیس جمهور را از بین برد. یکی از دوستانش تعریف می کرد: «او شبیه هووری که دیده بودم نبود.

«موهایش ژولیده بود. او تقریباً پشت میزش خمیده بود، و با رگباری از کلمات خشم آلود ... علیه سیاستمداران و دولت های خارجی حرف میزد. هوور بشدت از فرانکلین رزولت متنفر بود, در حالی که همه چیز برای روزولت در سال 1932 به خوبی پیش میرفت؛ او به همه جای کشور سفر می کرد و سخنرانی های دوستانه و گرمی برای طرفدارانش  میکرد و همیشه حین سخنرانی آن پوزخند معروف خود را نمایان میکرد.

هوور، مهندس و میلیونر، خود را حاصل تلاشگری و خودساخته می‌دانست. او رزولت را به عنوان یک نخبه گرا زاده ثروت و موقعیت می دانست. به نظر هوور و همچنین بسیاری از مفسران در سال 1932، او مردی کاملاً غیر جدی و بدون دستاورد به نظر می رسید. روزولت نسبت به هوور احساس بهتری نداشت. در یک پذیرایی کاخ سفید از فرمانداران در آوریل، رئیس جمهور به طرز ظالمانه ای رزولت را –در آن زمان فرماندار نیویورک بود- مدت بیش از یک ساعت در صف پذیرایی وادار کرد بایستد.

برای روزولت که در اثر فلج اطفال فلج شده بود، این فاصله زمانی طاقت‌فرسا بود، که در طی آن توسط فلزی های روی پاهایش و کمک دستیارانش به سختی ایستاده بود.  پس از اینکه روزولت او را در انتخابات شکست داد، هوور سنت را شکست، سنتی که معتقد بود روسای جمهور سابق باید به پس‌زمینه بروند و در امور دخالت نکنند.

هوور به یک مخالف صریح از سیاست های فعالانه روزولت تبدیل شد، که برخی از آنها بر اساس اقداماتی است که دولت هوور برای مقابله با رکود اتخاذ کرده بود. مردی که بلژیک را نجات داد و نماینده انترناسیونالیسم روشنگر در دهه 1920 بود، در حالی که دولت روزولت ایالات متحده را به سمت جنگ سوق داد، به یک انزواطلب سرسخت  در مقابل این سیاست تبدیل شد. در سال 1940، هوور تلاشی برنامه ریزی شده برای کسب نامزدی جمهوری خواهان و انتقام شکست خود در هشت سال قبل انجام داد. برای مدتی، نامزدی او معقول بنظر می رسید. اما رهبران جمهوری خواه تمایلی به نگاه به عقب نداشتند. منفی نگری هوور با زمانه همخوانی نداشت.

آنها به جای آن به تاجر وندل ویلکی، مترقی و بین المللی گرا(اینترناسیونال) روی آوردند که در رقابتی قابل قبول  از روزولت شکست خورد. این آخرین باری بود که یک رئیس جمهور شکست خورده تلاش جدی برای بازگشت به قدرت داشت.این امر اهمیت کنترل کینه ورزی و خشم را در سیاست نشان داد. هوور نیاز داشت به رای دهندگان جمهوری خواه برای نامزدی خود چیزی فراتر از دشمنی شخصی  و کینه ورزی اش ارائه دهد. ترامپ هم در چنین شرایطی قرار دارد.


چرا ترامپ این کار را انجام میدهد؟

خبرنگاران برای بررسی روحیات، انگیزه ها و اهداف های رئیس جمهور سابق ترامپ، تحلیل های زیادی کرده اند. مانند دور دوم مارتین ون بورن، کمپین ترامپ ممکن است در مورد بازیابی یا حفظ قدرت باشد ,نه تنها قدرتی که ریاست جمهوری به یک برنده اعطا می کند, بلکه حتی کنترل پایدار جنبش و حزبی که ترامپ را به یک نیروی تعیین کننده در صحنه جهانی تبدیل می کند، صرف نظر از این موضوع که آیا او در کاخ سفید است یا خیر این می تواند از روی سررفتن حوصله او باشد، همانطور که در مورد گروور کلیولند بود. تا کی میخواهد سرگرم بازی گلف شود، و اگر نامزدی حزب در دسترس اوست و رای دهندگان حزبی حامی او - مانند سال 1892 - پس چرا که نه؟ احتمالاً این اقدام او مرتبط با پشیمانی هایش باشد. ما از گزارش‌های اخیر می‌دانیم که ترامپ و اطرافیانش ، خود را مقصر می‌دانند که به قوه قضاییه، خدمات دولتی و طبقه سیاسی اجازه داده‌اند بسیاری از جاه‌طلبی‌های آنها را خنثی کنند . آنها به وضوح از یک فرصت جدید استقبال خواهند کرد. دور از ذهن نیست که رئیس جمهور سابق که هنرمندانه و با سیاست خاصی از وضعیت موجود شکایت میکند از کینه هایش انگیزه میگرد ولی آیا این انگیزه کافی خواهد بود؟  نکته مهمتر این است که بازگشت به پست ریاست جمهوری در تاریخ آمریکا بسیار نادر است. رهبران شکست خورده صرف نظر از انگیزه هایشان، به ندرت در ایالات متحده دست به اقدام دوم می زنند. اگر ترامپ نامزد شود، یا تبدیل به دومین استثنا در تاریخ ریاست‌جمهوری خواهد شد - یا در شکست به اکثر رئیس جمهورهای پیشین خواهد پیوست.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی