مطالعات آمریکا

نگاهی به آمریکا از درون

مطالعات آمریکا

نگاهی به آمریکا از درون

کینه و خشم جایگزین مدنیّت در میان بسیاری از آمریکایی‌ها شده است. این وضعیت ناشی از عوام‌گرایی و دگم‌گرایی است که به طور خودسرانه شهروندان را در برابر هم قرار می‌دهد. اما احیای جامعه مدنی با معکوس کردن روند سیاسی شدن امور مدنی امکان‌پذیر است. آنچه در ادامه خواهید خواند تحلیلی از اندیشکده1 CATO به قلم تام پالمر2 می‌باشد.

گویی در عصری از قطب‌گرایی شدید، نفرت متقابل میان بسیاری از شهروندان و بی‌میلی به زندگی مشترک در جامعه‌ای مدنی زندگی می‌کنیم. رهبران سیاسی مخالفان خود را "دشمن مردم" می‌نامند و از "انتقام" و "تلافی" سخن می‌گویند. جوامع اینترنتی خواستار "کنسل" شدن کسانی هستند که به نظرشان توهین‌آمیزند و اغلب نیز به هدف خود می‌رسند، تا دیگر نتوانند سخن بگویند. طبق نظرسنجی یوگاو در سال ۲۰۲۰، ۳۸ درصد از جمهوری‌خواهان و ۳۸ درصد از دموکرات‌ها "بسیار ناراحت" یا "تا حدودی ناراحت" خواهند شد اگر فرزندانشان با فردی از حزب دیگر ازدواج کنند. بسیاری به نظر نمی‌رسد که مایل باشند به عنوان شهروندان برابر جمهوری ما، یعنی جمهوری قانون اساسی، به طور مسالمت‌آمیز با یکدیگر زندگی کنند. عمل به مدنیّت در حال پژمردن است و با آن، جامعه مدنی‌ای که یک حکومت قانون اساسی در نظر دارد از آن محافظت کند، نیز در حال نابودی است.

بسیاری از تشخیص‌ها ارائه شده و بسیاری از درمان‌ها یا اصلاحات پیشنهاد شده است. بررسی آن‌ها نه تنها از منظر آنچه باید انجام شود، بلکه از منظر آنچه هر یک از ما به عنوان شهروند قادر به انجام آن هستیم - و اگر بخواهیم مدنیّت را حفظ کنیم، باید انجام دهیم - ضروری است.آدام اسمیت خاطرنشان کرد که نفرت پایدار نه تنها "منفور" است، بلکه با ادامه حیات جامعه مدنی ناسازگار است و بنابراین باید "از تمامی جامعه مدنی ریشه‌کن شود." (در مقابل، حتی "دوستی و انسان‌دوستی" بیش از حد، اگرچه شاید برای کسی که بیش از حد دوستانه است مضر باشد، نه بی‌ادبانه است و نه ناخوشایند، زیرا "ما فقط متأسفیم که برای جهان نامناسب است، زیرا جهان لایق آن نیست").

جامعه‌ای که اعضای آن یکدیگر را نفرت و کینه می‌ورزند، نمی‌تواند برای مدت طولانی دوام آورد، قطعاً نه به عنوان یک جامعه مدنی. و با از دست رفتن جامعه مدنی، آزادی‌های مدنی نیز از بین می‌رود. حکومت قانون به حکومت بر اساس قانون تبدیل می‌شود، ابزاری برای انتقام، توزیع مجدد ثروت و تلافی، سیاست‌هایی که احزاب چپ و راست با شدت فزاینده‌ای تهدید به اجرای آن‌ها می‌کنند. شبه‌نظامیان و اغتشاشگران "بلک بلاک" چپ‌گرا (که اغلب به عنوان "آنتی‌فا" شناخته می‌شوند) و شبه‌نظامیان و اغتشاشگران راست‌گرا (از جمله اعضای "پراود بویز") مشتاق خشونت هستند؛ وحشیگری آن‌ها چشمی کوچک است به آنچه ممکن است در صورت عدم بازگشت مدنیّت رخ دهد.

جایگزین جامعه مدنی، جنگ داخلی است که در نهایت منجر به نابودی مدنیّت می‌شود. برخی از فعالان، کارشناسان و سیاستمداران از این فکر لذت می‌برند؛ رئیس یکی از اندیشکده‌ها حتی هشدار داد که "انقلاب دوم آمریکا" که او پیشنهاد می‌کند "اگر چپ به آن اجازه دهد، بدون خونریزی باقی خواهد ماند." مفهوم ضمنی واضح است: "اگر ما ببازیم، خود را برای خونریزی آماده کنید."آمریکایی‌ها باید از آینده‌ای بترسند که در آن شهروندان یکدیگر را آنقدر متنفرند که خونریزی را وعده می‌دهند، در آن آن‌ها یکدیگر را نه به عنوان هموطنان خود که ممکن است مخالف باشند، بلکه به عنوان دشمنانی که تحمل آن‌ها ممکن نیست، که "مانند حیوانات موذی در محدوده کشور ما زندگی می‌کنند" تلقی می‌کنند.

جامعه مدنی چیست؟

"جامعه مدنی" نه تنها به بخشی خاص از جامعه اشاره دارد، بلکه به طور کلی به نظم‌های اجتماعی داوطلبانه و خودگردان اشاره می‌کند. این جامعه در طول تاریخ در غیاب هدایت مرکزی ظهور کرد. مورخ والتر اولمان ریشه‌های جامعه مدنی را در "شیوه‌ای که افراد دور از نگاه دولت‌های رسمی امور خود را اداره می‌کردند" جستجو کرد، که در اروپا پس از دوران تاریکی شامل تشکیل شهرهای خودگردان، انجمن‌های خودگردانی بود که به عنوان "کمون" شناخته می‌شدند. این کمون‌ها، برادری‌های شهروندانی بودند که بر اساس سوگند تشکیل می‌شدند و حکومت شهرهای و روستاها را بر عهده داشتند. اصطلاح "مدنی" از واژه لاتین "civitas" گرفته شده است که به یک شهر در وجود حقوقی آن - نه وجود فیزیکی - اشاره دارد، تمایزی که بیان آن به زبان انگلیسی دشوارتر است. بنابراین، مردم در شهرهای تازه تأسیس در "جامعه مدنی" زندگی می‌کردند. رفتار اعضای آن‌ها مدنی بود. (کلمه انگلیسی "courtesy" از رفتاری نشأت می‌گیرد که در دربار سلطنتی انتظار می‌رفت. با از بین رفتن یا کاهش اهمیت دربارهای سلطنتی، این دو اصطلاح از نظر معنایی به یکدیگر نزدیک شده‌اند.)

"مدنی" نه تنها به نظم‌های حقوقی و سیاسی چنین شهرهایی، بلکه به شیوه استاندارد رفتار - مدنیّت - اشاره دارد که آن‌ها را مشخص می‌کرد و سازماندهی نظم اجتماعی را از طریق روابط داوطلبانه و قراردادی شکل می‌داد. رفتار مدنی تنها به خانواده یا همسایگان یا هم‌کیشان فرد محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند به غریبه‌ها، از جمله خارجی‌ها نیز گسترش یابد. مدنیّت مستلزم وفاداری به یک رهبر، طایفه، حزب، دین یا حتی شهر یا کشور نیست. این امر مستلزم احترام به افراد، به اموال (به معنای حقوق عمومی آن‌ها، از جمله اما نه محدود به دارایی‌های آن‌ها) و به وعده‌ها است. چنین جوامع مدنی معمولاً توسط بازرگانان تأسیس می‌شدند. در نظام فئودالی آن زمان، تجار هیچ جایگاهی نداشتند؛ در نتیجه، آن‌ها در واقع جایگاه خود را در کنار شوالیه‌ها، روحانیون و دهقانان ایجاد کردند.

گویی با از دست رفتن جامعه مدنی، آزادی‌های مدنی نیز از بین می‌رود. حکومت قانون به حکومت بر اساس قانون تبدیل می‌شود، ابزاری برای انتقام، توزیع مجدد ثروت و تلافی، سیاست‌هایی که احزاب چپ و راست با شدت فزاینده‌ای تهدید به اجرای آن‌ها می‌کنند.

با پیوستن به صنوف و کمون‌ها، مردم هویت فردی متمایز خود را از طریق مشارکت داوطلبانه تحقق بخشیدند. همانطور که مورخ آنتونی بلک در کتاب خود با عنوان "صنوف و جامعه مدنی در اندیشه سیاسی اروپا از قرن دوازدهم تاکنون" نتیجه‌گیری کرد: "نکته مهم در مورد هر دو صنف و کمون این بود که در اینجا فردیت و مشارکت دست در دست هم پیش می‌رفتند. آزادی با تعلق به این نوع گروه‌ها به دست می‌آمد. شهروندان، بازرگانان و صنعتگران با متحد شدن تحت سوگند، اهداف فردی خود را دنبال می‌کردند."

آن نظم اجتماعی با فضایل رایج در میان بازرگانان مشخص می‌شد که به طور مرتب در مبادلات مکرر با شرکای تجاری متعدد شرکت می‌کردند. بنابراین، شهرت از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار شد. در نظر گرفتن دیگران به عنوان دارندگان حقوق، از جمله حق عدم خرید، و در نتیجه اعمال نظم، صداقت، حسن نیت، تحمل احترام‌آمیز و مذاکره به جای توسل به خشونت، امری عادی شد. مورخ جفری پارکر خاطرنشان کرد که بازرگانان شهر آنتورپ، که در آن زمان تابع پادشاه اسپانیا بودند، با طرح‌های پادشاه برای معرفی تفتیش عقاید مخالفت کردند، به این دلیل که "تفتیش عقاید مغایر با امتیازات برابانت بود و به طور خاص، بسیاری از بدعت‌گذاران برای تجارت به آنتورپ می‌آمدند و اگر تفتیش عقاید مقیم معرفی می‌شد، رونق آن از بین می‌رفت."

احترام - و هست - برای حفظ جامعه مدنی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. جورج واشنگتن در "قوانین مدنیّت و رفتار شایسته" خود، این مورد را به عنوان اولین مورد ذکر کرد: "هر عملی که در جمع انجام می‌شود باید با نوعی نشانه احترام به کسانی که حضور دارند همراه باشد."جامعه مدنی شکوفا شد و در طول زمان به شکل غالب تعامل اجتماعی تبدیل شد، حداقل در جوامع آزاد. برده‌داری، رعیت‌داری، استبداد و آزار و شکنجه عمدتاً توسط جوامع مدنی جدید از بین رفت. آن جوامع به بستری حاصلخیز برای انجمن‌های جدید از هر نوعی تبدیل شدند. همانطور که مورخ مارگارت جیکوب خاطرنشان می‌کند، جامعه مدنی شاهد گسترش "مشارکت داوطلبانه بود، که در آن غریبه‌ها می‌توانستند با یکدیگر آشنا شوند." این انجمن‌ها شامل کسب‌وکارها، انجمن‌های تجاری و انجمن‌های کارگری (که اغلب به عنوان صنوف شناخته می‌شوند)، لژهای ماسونی و سایر لژها، کتابخانه‌های امانتی، جمعیت‌های مذهبی، انجمن‌های خیریه، انجمن‌های اعتدال و موارد دیگر می‌شدند. با گسترش اصول جامعه مدنی فراتر از محدوده شهرها، آن‌ها انجمن‌های کشاورزی، انجمن‌های شکار و طیف وسیعی از باشگاه‌ها و گروه‌های داوطلبانه را در بر گرفتند.

لژهای ماسونی اهمیت زیادی برای تبدیل شدن به انجمن‌های داوطلبانه افراد آزاد بدون توجه به دین، نژاد، خویشاوندی یا جایگاه اجتماعی قائل بودند، که هر یک توسط قانون اساسی خود که در سال ۱۷۲۳ در کتاب "قوانین ماسون‌های آزاد" جیمز اندرسون تدوین شده بود، اداره می‌شدند.

در کتاب "دموکراسی در آمریکا"، الکسیس دو توکویل جامعه سیاسی ("روابط بین دولت فدرال و دولت‌های خاص و شهروند اتحادیه و شهروند هر ایالت") را از جامعه مدنی ("روابط بین شهروندان با یکدیگر") و جامعه مذهبی ("روابط بین خدا و اعضای جامعه، و فرقه‌های مذهبی با یکدیگر") متمایز کرد. او مشاهده کرد که در ایالات متحده آمریکا، تحت یک نظام سیاسی نسبتاً محدود و قانون اساسی محدود و هدایت شده، شکوفایی چشمگیری از انجمن‌های داوطلبانه وجود داشت:از بین تمام کشورهای جهان، آمریکا بیشترین بهره را از مشارکت برده‌است و این ابزار قدرتمند عمل را برای طیف وسیعی از اهداف به کار برده‌است. جدا از انجمن‌های دائمی ایجاد شده توسط قانون، مانند شهرها و شهرستان‌ها، بسیاری دیگر تولد و توسعه خود را تنها مدیون اراده‌های فردی هستند.

مشکلات از طریق مشارکت داوطلبانه و نه با توسل فوری به درخواست از مقامات سیاسی، مورد بررسی و حل قرار می‌گرفتند.

آمریکایی‌ها در همه سنین، در همه شرایط، با همه عقاید، دائماً متحد می‌شوند. آن‌ها نه تنها انجمن‌های تجاری و صنعتی دارند که در آن‌ها همه شرکت می‌کنند، بلکه هزاران انجمن دیگر نیز دارند: مذهبی، اخلاقی، جدی، بی‌فایده، بسیار کلی و بسیار خاص، عظیم و بسیار کوچک؛ آمریکایی‌ها برای جشن گرفتن تعطیلات، تأسیس مدارس عالی، ساخت مسافرخانه‌ها، ساخت کلیساها، توزیع کتاب‌ها، اعزام مبلغان به آن سوی زمین با هم متحد می‌شوند؛ به این ترتیب آن‌ها بیمارستان‌ها، زندان‌ها، مدارس ایجاد می‌کنند. در نهایت، اگر مسئله روشن کردن حقیقتی یا توسعه حسی با حمایت از یک مثال خوب باشد، آن‌ها متحد می‌شوند. هر جا که در فرانسه در رأس یک اقدام جدید دولت را می‌بینید و در انگلیس یک ارباب بزرگ را، انتظار داشته باشید که در ایالات متحده یک انجمن را ببینید.

آن جامعه مدنی شکوفا، پایه و اساس دموکراسی لیبرال قانون اساسی در آمریکا و جامعه‌ای از مدنیّت در میان غریبه‌ها را فراهم کرد. بعداً این جامعه، پایه و اساس جنبشی برای تأمین حقوق مدنی برای همه، یعنی حقوق افراد در یک جامعه مدنی، شد. جنبش لغو برده‌داری نمونه‌ای بسیار چشمگیر از شبکه‌ای از سازمان‌های جامعه مدنی است که برای مطالبه آزادی برای همه هماهنگ شدند، از جمله کمک به بردگان فراری برای رسیدن به آزادی. با کسب آزادی‌های بیشتر توسط آمریکایی‌های سیاه‌پوست پس از تصویب متمم‌های سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم، آن جنبش توسط شبکه‌ای عمیق از کلیساها، باشگاه‌های حرفه‌ای و تجاری، اتحادیه‌های کارگری و بسیاری از انجمن‌های دیگر در میان آمریکایی‌های سیاه‌پوست جانشین شد. آن شبکه به نوبه خود، مبنایی برای سازماندهی تحریم‌ها، اقدامات سیاسی، اعتراضات جمعی و سایر عناصر تلاش برای تحقق وعده دست نیافته اعلامیه استقلال آمریکا، "اینکه همه انسان‌ها آزاد آفریده شده‌اند، که آن‌ها توسط خالق خود با حقوق غیرقابل سلبی مانند حیات، آزادی و تلاش برای سعادت موهبت یافته‌اند - برای تأمین این حقوق، دولت‌ها در میان انسان‌ها تأسیس می‌شوند و قدرت‌های عادلانه خود را از رضایت حکومت شوندگان می‌گیرند"، بود. جامعه مدنی روابط مسالمت‌آمیز و سودمند متقابل را بین بی‌شمار غریبه و، از اهمیت زیادی برای عملکرد سیاست دموکراتیک لیبرال، جبران خسارات و اصلاح بی‌عدالتی‌ها ممکن می‌سازد.

چه بر سر جامعه مدنی آمده است؟

جامعه مدنی به نظر می‌رسد در وضعیت خوبی نیست. مدنیّت قطعاً کاهش یافته است. (در طول یک سفر با ماشین در سال ۲۰۲۰، سه بیلبورد غول‌پیکر دیدم که نام یک نامزد ریاست جمهوری را با حروف بزرگ نشان می‌داد، به دنبال آن "چون به تو...!"). این رفتار در هر دو طرف شکاف سیاسی ("افراد شایسته تحقیر"، "دشمن داخلی"، "نژادپرست"، "دیوانه و بیمار"، "رسانه‌های پست" و غیره) یافت می‌شود و تصمیم‌گیری واقعی - ویژگی تعیین‌کننده دموکراسی لیبرال - را بسیار دشوارتر، اگر نگوییم غیرممکن، می‌کند.

یک مسئله معمولاً مورد توجه قرار گرفته این است که بسیاری از انجمن‌هایی که زمانی در مرکز زندگی مدنی بودند، پژمرده شده‌اند. من اغلب با مخاطبان دانشجویی صحبت می‌کنم و از آن‌ها در مورد یک برنامه تلویزیونی معروف آمریکایی می‌پرسم: کارتون خانواده فلینتستون. وقتی از دانش‌آموزان می‌پرسم که فرد و بارنی شب‌ها کجا با هم بیرون می‌رفتند، در نهایت چند نفر داوطلب می‌شوند و می‌گویند: "لژ؟" من با پرسیدن اینکه لژ چه بود پاسخ می‌دهم. معمولاً هیچ دانشجویی نمی‌تواند پاسخ دهد. در اوایل دهه ۱۹۶۰، زمانی که این برنامه برای اولین بار پخش شد، ده‌ها میلیون آمریکایی در جلسات انجمن‌های مدنی شرکت می‌کردند، خواه لژ، انجمن‌های برادری، باشگاه‌ها، جمعیت‌های مذهبی یا نام دیگری داشته باشند. آن‌ها کمک‌های متقابل، از جمله بیمه درمانی و عمر مکمل با بازدیدهای برادری و کمک از اعضای دیگر؛ انواع مختلفی از کمک‌ها به اعضای نیازمند؛ و فعالیت‌های خیریه برای کمک به غیرعضوهای نیازمند در شهرها و جوامع خود را ارائه می‌دادند. امروزه این انجمن‌ها با پیری اعضای خود دست و پنجه نرم می‌کنند.

یکی از دلایل کاهش آن‌ها، بدون شک، ظهور شرکت‌های بیمه بود که از اصول علم اکتوآریال دقیق استفاده می‌کردند. چنین شرکت‌هایی ریسک‌های حوادث را کارآمدتر از گروه‌هایی از افراد با تمایلات، مکان‌ها یا مشاغل مشابه، که اغلب مستعد مشکلات انتخاب نامطلوب هستند، جمع‌آوری می‌کنند. دلیل دیگری که توجه کمی به آن شده است، این است که چگونه سیاست‌های سیاسی انجمن‌های داوطلبانه را با مالیات‌گذاری مردم برای ارائه خدماتی که قبلاً برای آن‌ها حق عضویت یا هزینه پرداخت می‌کردند، زائد کرده است. همانطور که توکویل هشدار داد: "اخلاق و هوش مردم دموکراتیک خطرات کمتری را نسبت به تجارت و صنعت خود متحمل می‌شوند، اگر دولت جایگزین انجمن‌ها در همه جا شود." در بریتانیا، "جوامع دوستانه" که زمانی بسیار محبوب بودند و به میلیون‌ها نفر مراقبت‌های پزشکی ارائه می‌دادند (و محبوب‌تر و پرجمعیت‌تر از اتحادیه‌های کارگری که بهتر به یاد می‌آیند) با شروع خدمات بهداشتی ملی که شروع به دریافت هزینه‌های اجباری برای همان خدمات پزشکی کرد که اعضای جوامع دوستانه داوطلبانه برای پوشش خود و خانواده‌های خود پرداخت می‌کردند، با کاهش شدید مواجه شدند. آن‌ها استدلال کردند که چرا باید دو بار برای یک سرویس یکسان پرداخت کرد. فرآیندهای مشابه سازمان‌ها را در ایالات متحده از بین برده‌اند یا آن‌ها را به پیمانکاران سیاست‌های دولتی تبدیل کرده‌اند، از جمله برنامه وعده‌های غذایی برای سالمندان، خیریه‌های کاتولیک و بسیاری دیگر که قبلاً توسط داوطلبان سازماندهی و تأمین مالی می‌شدند و اکنون بخش عمده‌ای از بودجه خود (و کنترل‌های مختلف مرتبط) را از دولت فدرال و ایالتی دریافت می‌کنند. همانطور که مجله فرترنال اردر ایگلز در سال ۱۹۱۵ خاطرنشان کرد: "دولت در حال انجام یا برنامه‌ریزی برای انجام کاری برای کارگران است که ۱۸ سال پیش سفارش ما پیشگام آن بود. همه اینها جذابیت عمومی ویژگی‌های مفید ما را کاهش می‌دهد. با تضعیف یا از بین رفتن آن جذابیت، استدلال قوی برای پیوستن به سفارش را از دست خواهیم داد؛ زیرا هیچ برادری نمی‌تواند کاملاً به ویژگی‌های تفریحی خود متکی باشد تا اعضای خود را جذب کند." چنین جایگزینی انجمن‌های داوطلبانه پیامدهای زیادی دارد، از جمله کاهش نقش انجمن‌ها به عنوان یک نیروی متعادل‌کننده در برابر قدرت دولت و یک بازدارنده در برابر جاه‌طلبی‌های بیش از حد ستمگران بالقوه. به یاد بیاورید که تعداد زیادی از انجمن‌های داوطلبانه از انواع مختلف بودند که سیستم سیاسی را مجبور کردند حقوق مدنی آمریکایی‌های سیاه‌پوست را به رسمیت بشناسند؛ اگر انجمن‌های داوطلبانه زیادی از جامعه مدنی توسط یک دولت جدایی‌طلب بیشتر تضعیف می‌شدند، قوانین جیم کرو ممکن است هنوز هم اجرا می‌شدند.

این‌ها از جمله عواملی هستند که منجر به کاهش ارتباطات رو در رو بین آمریکایی‌ها شده‌اند. (تحرک نیروی کار که قبلاً به دلیل بی ریشگی مورد انتقاد قرار می‌گرفت، در واقع در همان دوره کاهش یافته است که عضویت در لژها و سایر باشگاه‌ها نیز کاهش یافته است و آن را به یک نامزد ضعیف برای توضیح کاهش عضویت در انجمن‌های داوطلبانه تبدیل می‌کند.)

چرا مدنیّت در حال افول است؟

اما چرا مدنیّت در حال افول است؟ این موضوعی پیچیده و دشوار است، اما قطعاً شامل ترکیبی از ظهور ایدئولوژی‌های پوپولیستی و دگم‌گرایانی است که بین "مردم واقعی" و "دشمنان مردم" تمایز قائل می‌شوند؛ جداسازی جمعیت بر اساس درآمد و تحصیلات، همانطور که چارلز موری در کتاب نگران‌کننده خود در سال ۲۰۱۲ با عنوان "فاصله گرفتن" مستند کرد؛ جنگ فرهنگی سطح پایین علیه آمریکایی‌های روستایی که در آنچه به عنوان "کشور پرواز مگس" شناخته می‌شود زندگی می‌کنند، که در تمسخرهایی که آن‌ها در فیلم‌ها و تلویزیون با آن مواجه می‌شوند، مشهود است؛ ایجاد اتاق‌های پژواک در رسانه‌های اجتماعی، که در آن افراد فقط نظرات افرادی مانند خود را می‌شنوند و افرادی را که به گونه‌ای دیگر باور دارند، به عنوان بیگانه و تهدیدآمیز غیرقابل اصلاح تلقی می‌کنند؛ و سیاسی شدن بیشتر جامعه (یا همانطور که برخی از دانشگاهیان ممکن است بگویند، "استعمار جامعه مدنی توسط سیاست"). برخی از این علل را می‌توان با ترویج تغییرات رفتاری و بازگشت به هنجارهای جامعه مدنی، به ویژه احترام به همه و امتناع از معرفی مخالفان سیاسی خود به عنوان "دشمنان مردم" بهتر برطرف کرد.با این حال، آخرین مورد از علل پیشنهادی - استعمار جامعه مدنی توسط سیاست - آشکارا موضوعی برای سیاست‌های عمومی است. هزینه‌های فدرال غیر دفاعی از ۵.۱ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۱۹۵۵ به ۱۸.۶ درصد در امروز افزایش یافته است و ۴۸ درصد بیشتر از تولید اقتصادی ما نسبت به سال ۲۰۰۰ مصرف می‌کند. همه این هزینه‌های اضافی لابی‌گران و منافع خاص را مؤثرتر و سریع‌تر از یک پیک نیک جذب مورچه‌ها جذب می‌کند. بیش از ۲۰۰۰ سازمان تجاری و حرفه‌ای دفتر مرکزی خود را در واشنگتن دی سی و حومه آن دارند - نه به این دلیل که هوای اطراف کاپیتول به طور ویژه برای مشارکت داوطلبانه یا روابط تجاری مناسب است، بلکه به این دلیل است که در آنجا می‌توانند به راحتی برای یارانه‌ها، مزایای ویژه و سایر مزایای رفتار جستجوی رانت لابی کنند.

"وفاداری‌های متقاطع متعدد جامعه مدنی است که در آن دو نفر ممکن است عضو جماعت‌های مذهبی مختلف باشند، فرزندان خود را به مدارس مختلف بفرستند و دیدگاه‌های سیاسی بسیار متفاوتی داشته باشند، اما به عنوان اعضای تیم یا طرفداران ورزش، به عنوان همسایگان یا همکاران با هم ملاقات کنند - به طور خلاصه، به عنوان شهروندان برابر که ممکن است بدون دشمنی با هم اختلاف نظر داشته باشند - که چندگانگی پایدار و هماهنگ را ممکن می‌سازد."

هرچه بیشتر عملکردهای انجمن‌های داوطلبانه جامعه مدنی استعمار شده، تصاحب شده و توسط عرصه سیاسی پیش‌دستی می‌شود، مسائل بیشتری موضوع رقابت سیاسی می‌شوند. آن‌ها به بازی‌هایی با ساختاری مانند جنگ‌های مذهبی قرن‌های گذشته تبدیل می‌شوند. در طول آن جنگ‌ها، اگر یک دین قدرت دولت را به دست می‌آورد، دیگران مورد آزار و شکنجه قرار می‌گرفتند و بنابراین، شرط‌بندی‌ها به قدری بالا بود که مخالفان (و رقبای قدرت دولتی) آن‌ها به عنوان بدعت‌گذاران و کافران - یعنی به عنوان دشمنان آشتی‌ناپذیر - توصیف می‌شدند. تنها چیزی که اهمیت داشت پیروزی بود؛ باخت به معنای سوزاندن روی چوبه آتش بود. ما شاهدیم که یک پویایی مشابه امروزه در حال اجرا است. آیا یک سیاست تأمین مالی شده توسط دولت فدرال باید "پیشرو" یا "بیدار" یا "خانواده‌دوست" یا "سنتی" را به عنوان شرط دریافت بودجه ایجاد کند؟ هر تصمیمی، صرف نظر از اینکه کدام جناح در قدرت است، حرکت دیگری در یک جنگ فرهنگی، مناسبت دیگری برای نفرت و کینه، میخ دیگری بر تابوت مدنیّت است. چنین نفرت و کینه‌ای نه تنها خود مدنیّت را تضعیف یا حتی نفی می‌کند، بلکه حفظ چندگانگی که برای عملکرد جامعه مدنی از اهمیت مرکزی برخوردار است را نیز دشوارتر می‌کند. این وفاداری‌های متقاطع متعدد جامعه مدنی است که در آن دو نفر ممکن است عضو جماعت‌های مذهبی مختلف باشند، فرزندان خود را به مدارس مختلف بفرستند و دیدگاه‌های سیاسی بسیار متفاوتی داشته باشند، اما به عنوان اعضای تیم یا طرفداران ورزش، به عنوان همسایگان یا همکاران با هم ملاقات کنند - به طور خلاصه، به عنوان شهروندان برابر که ممکن است بدون دشمنی با هم اختلاف نظر داشته باشند - که چندگانگی پایدار و هماهنگ را ممکن می‌سازد. همانطور که توکویل در "دموکراسی در آمریکا" خاطرنشان کرد: "اخلاق و هوش مردم دموکراتیک خطرات کمتری را نسبت به تجارت و صنعت خود متحمل می‌شوند، اگر دولت جایگزین انجمن‌ها در همه جا شود."

احیای مدنیّت

پروژه‌های زیادی در جریان است - امیدواریم که خیلی دیر نشده باشد - برای احیای مدنیّت. ابتکارات آموزشی Sphere - بخشی از پروژه Sphere موسسه کاتو، که تلاش می‌کند به مردم کمک کند تا یاد بگیرند که با وجود تفاوت‌هایشان به یکدیگر گوش دهند - با معلمان دبیرستان و متوسطه آمریکا برای مدل‌سازی گفتگوی مدنی و تشویق تعامل محترمانه به جای قطب‌گرایی و شیطان‌سازی همکاری می‌کند. سازمان‌های دیگری مانند موسسه جان لاک، به دانش‌آموزان دبیرستان و دانشگاه می‌آموزند تا آنچه را که اقتصاددان برایان کاپلان "آزمون تورینگ ایدئولوژیک" می‌نامد، بگذرانند، که در آن آن‌ها برای بیان قانع‌کننده‌ترین حالت برای موضعاتی که شخصاً رد می‌کنند، چه در مورد سقط جنین، مالیات، تجارت، مشارکت ورزشی ترنس‌ها یا سایر موضوعات، رقابت می‌کنند. درک بهترین مورد برای طرف مقابل راه خوبی برای شروع دیدن طرف مقابل به عنوان شهروندان هموطن و نه به عنوان دشمن است. این ابتکارات در حال رسیدگی به تجلیات مهم کاهش مدنیّت هستند. دیگران به وضوح مورد نیاز هستند.در زمینه سیاست، احیای مدنیّت به معنای بازگرداندن یا اعمال محدودیت در روند جاری استعمار جامعه مدنی توسط سیاست است. این بدان معناست که هر زمان که هر موضوعی نگرانی‌هایی را ایجاد می‌کند، نباید به شبه‌منطق قیاس‌نامه سیاستمدار - "کاری باید انجام شود؛ این کاری است؛ بنابراین، این کار باید انجام شود" - وسوسه شد و به جای آن به منابع مشارکت داوطلبانه نگاه کرد. مورد اخیر، به عنوان یک نمونه برجسته، در مهار سوء مصرف الکل بسیار بهتر از ممنوعیت عمل کرد، که در واقع آن را افزایش داد. خلاصه اینکه، یک جامعه مدنی به یک دولت محدود نیاز دارد.همه ما در نتیجه سهم داریم. آیا ما در کشوری زندگی خواهیم کرد که دائماً توسط نفرت تقسیم شده است؟ آیا ما به جنگ داخلی لغز خواهیم کرد؟ یا آیا ما تعهدی را برای "ایجاد اتحادیه‌ای کامل‌تر، برقراری عدالت، تضمین آرامش داخلی، تأمین دفاع مشترک، ارتقای رفاه عمومی و تضمین برکات آزادی برای خود و فرزندانمان" مجدداً تأیید خواهیم کرد؟ وقتی خودمان را غرق در خشم و کینه و نفرت از "حزب دیگر" می‌یابیم، عاقلانه است که آخرین قانون در "قوانین مدنیّت و رفتار شایسته" جورج واشنگتن را به خاطر بسپاریم:"تلاش کنید تا آن آتش آسمانی کوچک به نام وجدان را در سینه خود زنده نگه دارید."



1. Cato Institute: موسسه کاتو یک اندیشکده لیبرترین است که بر روی سیاست‌های عمومی ایالات متحده تمرکز دارد.

2. تام جی. پالمر، دارنده کرسی جورج ام. یگر برای ترویج آزادی و معاون اجرایی برنامه‌های بین‌المللی در شبکه اطلس است. او همچنین پژوهشگر ارشد در موسسه کاتو محسوب می‌شود. Atlas Network شبکه اطلس یک سازمان بین‌المللی است که از آزادی فردی، بازارهای آزاد و دولت‌های محدود حمایت می‌کند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی